
تقدیم به پیشگاه حضرت رقیه(س)
* این دختر سه ساله گره های بزرگی را باز می کند:
اتل متل خرابه!
اینجا یه بچه خوابه
هم بدنش کبوده
هم جگرش کبابه…..
اتل متل سه ساله
این همه آه و ناله!
این دختر از ضعیفی
هنوز یه پا نهاله…..
اتل متل بیابون
کویر و دشت و هامون
بس که پیاده رفتیم
تاول زده پاهامون….
اتل متل بهونه!
بابا چه مهربونه
وقتی دلم میگیره
برام قرآن می خونه…..
اتل متل گل یاس!
مهر و وفا و احساس
دلم گرفته امشب
به یاد عمو عباس…
اتل متل یتیمی
خدا، چقدر کریمی
دادی بهم تو غربت
یه عمه صمیمی….
اتل متل شب و تب!
سینه ز غم لباب
دلم می سوزه خیلی
به حال عمه زینب….
اتل متل چه خوب شد!
بالاخره غروب شد
قسمت عمه امروز
توهین و سنگ و چوب شد…
اتل متل سه روزه
عمه گرفته روزه
عمه چقدر غریبه
خیلی دلم می سوزه…
اتل متل خبردار!
تو چنگ دشمن انکار
مثل یه شیر زخمی
عمه شده گرفتار….
اتل متل خدایا!
تو این همه بلایا
عمه ی مظلومه ام
چیا کشیده خدایا!!!!!!
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط فاطمه الزهرا ایلام در 1395/07/16 ساعت 12:03:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |