داستان کوتاه

*شیخ رجبعلی خیاط* تعریف می کند:

اندیشه مکروهی در ذهنم گذشت. بلافاصله استغفار کردم و به راهم ادامه دادم. قدری جلوتر شترهایی قطار وار از کنارم می گذشتند.

ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمی کشیدم، خطرناک بود.

به مسجد رفتم و فکر می کردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود…!؟

در عالم معنا گفتند:

شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فکری بود که کردی!

گفتم: اما من خطایی انجام ندادم…

گفتند: لگد شتر هم که به تو نخورد…!

 

قانون کار ما در کائنات جریان دارد… حتی یک تفکر منفی می تواند تأثیر منفی ایجاد کند.

  • 12059m
    نظر از: 12059m
    1395/03/26 @ 11:58:11 ق.ظ

    [عضو] 

    سلام علیکم مطلب تون واقعا قشنگ بود
    موفق باشید التماس دعا

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.