داستانهایی از گریه برامام حسین(ع)

حضرت موسی(ع) و طلب مغفرت:

حضرت موسی(ع) در مناجات خود از پروردگار متعال برای یک نفر از بنی اسرائیل درخواست آمرزش نمود.

خداوند متعال فرمود: ای موسی هر کس از من درخواست آمرزش و بخشش کند من او را می بخشم و مورد عفو خود قرار می دهم، مگر قاتلین حسین(ع).

حضرت موسی(ع) عرض کرد: پروردگارا این حسین کیست؟

خداوند متعال فرمود: همان کسی است که در کوه طور ذکری از او شنیدی.

عرض کرد: قاتلین او چه کسانی هستند؟!

خداوند متعال فرمود: گروهی از طاغیان و ظالمان امت جدش در زمین کربلا او را می کشند و اسب او ناله می کند و فریاد می زند «الظلیمه الظلیمه من امة ابن بنت نبیها»، «فریاد ،فریاد ، از امتی که پسر دختر پیامبرشان را کشتند».

پس بدن او بدون غسل و کفن بر روی ریگها می گذارند و اموال او را به غارت می برند و یار و یاورانش را می کشند و سر مقدسش را با سر یاورانش بر روی نیزه می گذارند و می گردانند.

ای موسی! اطفال کوچکش از تشنگی می میرند و پوست بدن بزرگانشان از تشنگی جمع می شود، هرچه استغاثه و امان می خواهند کسی آنها را یاری نمی کند و امان نمی دهد.

حضرت موسی(ع) گریه می کرد و عرض کرد: پروردگارا چه عذابی برای قاتلین او هست؟

خداوند متعال فرمود: عذابی که اهل آتش از شدت آن عذاب به آتش پناه می برن، رحمت من و شفاعت جدش به آنها نخواهد رسید و اگر برای کرامت و بزرگواری آن حضرت نبود من همه آنها را به زمین فرو می بردم.

حضرت موسی(ع) فرمود: پروردگارا از آنها و کسانی که راضی به کار آنها باشند بیزارم.

خداوند متعال فرمود: من برای تابعین آن حضرت رحمت قرار دادم.

و بدان: هر کس که بر او گریه کند و یا دیگری را بگریان،یا خود را مانند گریه کنندگان در آورد، بدن او را بر آتش حرام می گردانم.

 

منبع: بحارالانوار، ج44، ص308

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.