مناجات خواجه عبدالله انصاری با خداوند......!

بارالها…..

از کوی تو بیرون نشود

پای خیالم

نکند فرق به حالم….

چه برانی،

چه بخوانی….

چه به اوجم برسانی

چه به خاکم بنشانی…

نه من آنم که برنجم

نه تو آنی که برانی…

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد….

نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

** به غیر از تو نخواهم

چه بخواهی چه نخواهی

باز کن در که جز این خانه مرا ، نیست پناهی.

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.